You are currently browsing the tag archive for the ‘نبوی’ tag.
بخوانید:
سخن: قلم و قناره، یادداشتی از داریوش سجادی، در پاسخ به حسین شریعتمداری
در این یادداشت میخوانیم:
«جناب آقای کروبی! بر شما فرض است توان و دغدغه خود را صرف نجات ناموس میهن و انقلاب از دست عوام فریبی و تحجر و خودکامگی نمائید و تسویه حساب با «کریم آب منگل» را به بنده و امثال بنده بسپارید…»
«جناب شریعتمداری! …ماجرای طبقه یازدهم ساختمان طالقانی نیز اجازه فرمائید در گرو ماجراهای طبقه چهارم ساختمان گاندی باقی بماند تا هر وقت جنابعالی تمایل به باز کردن آن پرونده داشتید انشاالله این ساختمان هم بنحو احسن پردهبرداری شود!»
دومدامداتکام: واژهنامهی انتخاباتی (قسمت اول)، یادداشتی از ابراهیم نبوی، دربارهی انتخابات
در این یادداشت میخوانیم:
«سیب زمینی(Sib Zamini): یک گیاه انتخاباتی. این گیاه بموقع فاسد می شود تا نقش تاریخی اش را بازی کند. کاربرد در جمله: » سیب زمینی ها را دادند و منتظر روز رای گیری ماندند.» از سیب زمینی برای خوردن هم استفاده می شود. معمولا سیب زمینی به عنوان بی رگ و مستقل شناخته شده است، ولی در انتخابات به طرف دولت غش می کند. سیب زمینی خورها: نام یک تابلوی نقاشی در عصر پیش از دموکراسی. ویژگی: خاکی است. «
خبر آنلاین: فکر میکنی دانشمندان کسلکنندهاند؟
در این خبر میخوانیم:
«اگر فکر میکنید دانشمندان شغل کسالتآوری دارند، بهتر است سری به نمایشگاه عکس لیدینگلایتز در شهر منچستر بزنید تا با جوانانی آشنا شوید که تفریح، هیجان و علم را در کنار یکدیگر تجربه میکنند…»
ایرانیان انگلستان: تنش در نشست سخنگوی قوهی قضاییه
در این خبر میخوانیم:
«حضور غير منتظره وكيل مدافع دلآرا دارابي در نشست مطبوعاتي سخنگوی قوه قضاييه تنش آفريد…»
در همین رابطه، با کمی تأخیر:
وارش: شب را سیاه بکش دلارا، بیستاره، بیماه و بیفردا!، یادداشتی از آسیه امینی دربارهی اعدام دلارا
در این یادداشت میخوانیم:
«خطاب نامه این بار به خانواده صاحب خون بود. نه به رئیس قوه و نه به مردم و نه هیچ کس دیگر. کلی امضا پای نامه بود. تقریبا از همه اهل فرهنگ و هنر. نقاشان. نویسندگان، شاعران، سینماگران و…. نوشته بودیم شما اهل فرهنگید. زبان خشونت برازنده شما نیست. شما اهل شعور و معرفتید.»
مقدمه. سخنرانی محمودِ احمدینژاد٬ ریاست جمهوری ایران در سازمان ملل متحد و مصاحبههایی که در این مدت با خبرگزاریهایِ مختلفِ آمریکایی کرده است؛ بسیار خبرساز شدهاند. بگذارید با هم مروری داشته باشیم بر نظراتِ طرفداران و مخالفانِ احمدینژاد دربارهی این مصاحبهها.
سخنرانی احمدینژاد در سازمان ملل
رادیو زمانه
رادیو زمانه که (حداقل از دیدگاه من) به عنوان یک رسانهی معتدل و بیطرف شناخته میشود در مقالهای تحتِ عنوانِ «سخنان احمدینژاد در سازمان ملل و واکنشها» دربارهی این سخنرانی مینویسد: «سخنان شب گذشته محمود احمدینژاد رئیس جمهوری ایران در سازمان ملل با واکنش تند شیمون پرز رئیس جمهوری اسرائیل و باراک اوباما نامزد دموکراتها در انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا مواجه شده است.»
شیمون پرز٬ رئیسجمهوری اسرائیل٬ در واکنش به بخشی از گفتههایِ احمدینژاد که در آن٬ سرانِ اسرائیل را «عدهای صهیونیست جنایتکار و اشغالگر» خوانده بود؛ این سخنان را «یهودستیزانه» و نژادپرستانه خوانده و میگوید: «حتی شنیدن این سخنان هم ناراحتکننده است.»
به گزارش رادیوزمانه٬ باراک اوباما (که تا به حال بارها توسط مککین٬ نامزد جمهوریخواهها به مدارا با ایران محکوم شده بود.) در بیاناتی آتشین٬ با بیان اینکه «من از اینکه تریبونی برای بیان کینه و مواضع ضد اسرائیلی در اختیار او قرار میگیرد ناامیدم.» مخالفتِ شدیدِ خود را با گفتههای محمود احمدینژاد ابراز نموده است. احمدینژاد در بخشهایی که از سخنرانی خود به صورت غیرمستقیم٬ اوباما و مککین را به سرسپردگی در برابر ِ سرانِ اسرائیل٬ محکوم کرده بود.
روزآنلاین
روزآنلاین که یکی از خبرگزاریهای رادیکالِ ضددولت به حساب میآید در مقالهی «جلوی من و رهبر راحت حرف می زنند» گزارش کاملی از سخنرانی احمدینژاد در سازمان ملل ارائه نموده است. روزآنلاین در این گزارش مینویسد: «در حالی که رسانه های معتبر جهان، سردتر و منقدانه تر از همیشه با سخنان محمود احمدی نژاد در سازمان ملل و مصاحبه هایش روبرو شده اند، روزنامه های تهران هم با این سئوال که منظور از این سفر چه بود و چرا رییس دولت ایران در زمانی که نمایندگان مردم عراق و فلسطین و افعانستان در جلسه حضور داشتند به خود حق داد از جانب این کشور ها سخن بگوید انتقادهای خود را از رهاورد رییس دولت از چهارمین سفر خود به نیویورک نشان دادند.»
روزآنلاین مینویسد در کنفرانس مطبوعاتی ِ برگزارشده پس از سخنرانی احمدینژاد در سازمان ملل خبرنگاری با بیان فرازهایی از قوانین جمهوریاسلامی ایران که به موجب آن برخوردهایِ سختی با وبلاگنویسان و خبرنگارانِ مخالفِ دولت به عمل میآید از احمدینژاد میپرسد که چه طور میتوان ادعا کرد که در ایران آزادی مطلق وجود دارد؟ احمدینژاد در پاسخ به او میگوید که «اطلاعاتش در مورد قوانین جزایی ایران ناقص است» چرا که «در ایران تنها چیزی که مجازات ندارد حرف زدن علیه مسئولین است.»
و سپس ادامه میدهد: «تندترین انتقادات را به شخص رییس جمهوری انجام می دهند و من خبر ندارم کسی به خاطر انتقاد از رییس جمهور که مسئول اول اجرایی کشور است مورد تعقیب قرارگرفته باشد. من چنین اطلاعی ندارم. خیلی آزاد در حضور من و رهبری حرف می زنند.»
مصاحبههای احمدینژاد در آمریکا
اما گذشته از سخنرانی ِ احمدینژاد در سازمان ملل٬ ایشان با چند شبکهی مختلفِ آمریکایی نیز به مصاحبه پرداختند که معروفترین آنها مصاحبه با لری کینگ٬ مجری افسانهای آمریکا٬ در CNN است. (آن را در اینجا ببینید.) از دیدگاه بسیاری از وبلاگنویسان این مصاحبهها هر چند بسیار موفقیتآمیز بودهاند اما علت این موفقیت٬ دروغهای بیحدوحصر احمدینژاد در مصاحبههایش به حساب میآید.
ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی که پیشتر در مقالاتاش از احمدینژاد با القابی همچون «محمود نفتی» و «محمود نفتالین» نام میبرد در آخرین مقالهاش (در واکنش به دروغهای رسانهایِ احمدینژاد) از نام ِ جدید ِ «محمود پینوکیو» برای او استفاده نموده است. نبوی در مقالهی طنز ِ «پینوکیو در نیویورک» مینویسد: «پیش بینی می کنم احمدی نژاد پس از بازگشت به وطن نیازمند جراحی دماغ بشود، بعید می دانم یک رئیس جمهور در طول تاریخ در عرض یک روز این همه دروغ گفته باشد. محمود احمدی نژاد در مصاحبه با چند رسانه مهم گروهی آمریکا شرکت کرد و با توجه به اینکه مطمئن بود کسی دوروبرش نیست، هر چه دلش می خواست گفت.» نبوی در ادامه مصاحبهای ساختگی با احمدینژاد انجام میدهد که مطالعهی آن خواندنی است.
سایر واکنشها:
+ حسین درخشان٬ پدر وبلاگنویسی فارسی٬ که از طرفدارانِ دو آتشهی محمود احمدینژاد به حساب میآید (و الآن دو سالی میشود که وبلاگنویسی را رها کرده و چسبیده است به احمدینژاد!) در مقالهی «آقای احمدینژاد، آیا به بیتلز گوش کردهاید؟» با تشبیهِ احمدینژاد به آقایِ خمینی٬ مصاحبهی او را با NPR مورد ستایش قرار داده و پیشنهادهایی برای مصاحبههایِ بعدی ارائه میدهد.
+ حاجیواشنگتن٬ در مقالهی «لری کینگ ۰- احمدی نژاد ۱» علتِ پیروزیِ احمدینژاد در این مصاحبهها را سوالاتِ «سطحی» مصاحبهکنندگان میداند و در پایان خاطر نشان میکند: «به نظر من مهم ترین دستاورد این مصاحبه تقویت جایگاه محمود احمدی نژاد در بین مسلمانان و جهان عرب بود]ه است[.»
+ محمد صادق الحسینی٬ نیز در نوشتهی «چه خبره؟» با اذعان به پیروزی احمدینژاد در مصاحبه با لری کینگ٬ علتِ این موفقیت را در دو امر برمیشمرد: نخست تجربهای که احمدینژاد در دهها مصاحبهای که با خبرنگارانِ آمریکایی کرده٬ کسب نموده است و دوم منافع خاصی که شبکههای تلویزیونی با موفقیتِ رسانهای احمدینژاد به دست میآورند: «مثلاً بیننده هایی را از میان اعراب و مسلمانان که تعدادشان هم کم نیست، جذب می کنند.»
1) اقتصاد درازکش و روشهای سرپایی – دومدام]دات[کام٬ ابراهیم نبوی
یادش بهخیر! آن قدیمندیمها چقدر عاشق ِ سنتِ حسنهی کافهنشینی بودیم٬ که مرحوم صادق خان هدایت از فرانسه به ایران آورده بودند! آن قدیمها هر روز٬ چند ساعتی را در کافیشاپها به سر میبردیم و هی همینجوری الکی ژستِ روشنفکری میگرفتیم برای خودمان! اما ای دریغ که فعلاً No Money Honey شدهایم و آه در بساط نداریم که با ناله سودا کنیم! فستفود-خوری را هم که از جملهی دیگر تفریحاتِ ناسالم ما بود الآن ماههاست که تعطیل کردهایم! -به خاطر ِ همان بحرانِ فوقالذکر ِ بیپولی- برای رفتن به یک مسافرت ساده از ولایتِ دوغوزآباد به قلعهیِ همجوار ِ سهقوزآباد هم که باید پولِ خونِ ملتی را بدهیم! در ضمن…
نه جدی جدی انگار اوضاع مملکت خراب است!
مقالهی «اقتصاد درازکش و روشهای سرپایی«٬ مقالهی طنز دیگری از ابراهیم خان نبوی است. آقای نبوی در این مقاله با زبان ِ خاص ِ خودشان به اوضاع ِ نابهسامان ِ اقتصادی کشور میپردازند. مقدمهی این مقاله را با هم میخوانیم:
«باز هزار بار خدا را شکر می کنیم که اگر دولت نهم برای کشور مشکل جدی امنیتی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، بین المللی، منطقه ای، انرژی، علمی و روانی ایجاد کرد، حداقل با این طرح جدید اقتصادی که انشاء الله تا دو سال بعد که دولت عوض شد اجرا خواهد شد، مشکلات اقتصادی کشور را حل کرد.
توضیح لازم اینکه اصولا در اقتصاد دو حالت وجود دارد، یکی اینکه شما احساس می کنید یک ماه است قیمت ها بالا رفته و چون قیمت ها بالا رفته پولی ندارید خرید کنید، پس غذا نخوردید و گرسنه تان است. در این حال نتیجه می گیرید که مشکل غذایی وجود دارد. حالت دوم مثل حالت اول است، یعنی شما به همان دلایل غذا ندارید و گرسنه تان است، اما تلویزیون اعلام می کند که طبق آمارهای جدید شما غذا دارید و گرسنه تان نیست…!» متن ِ کامل ِ این مقاله را در اینجا بخوانید.
2) گیلرمو حیا کن! سینما را رها کن! – عکسنوشتهها٬ منصور نصیری
در یکی از نوشتههای قبلی٬ در این مورد نوشتم که فعلاً گیر دادن به سینمایِ عباس ِ کیارستمی٬ شده است مدِ روز!
یکی از آن نشریاتی که در این مدت علاقهی فراوانی در به چالش کشیدن آقایِ کیارستمی نشان داده است٬ نشریهی فیروزه است. -که به نظر من یکی از معدود نشریههای فرهنگی ِ قابل ِ قبول ِ وب فارسی است- این نشریه تا به حال٬ در قالبِ چندین مقالهی بیسروته از چندین منتقدِ آبدوغخیارکی٬ چندین نقدِ منفی بر آخرین اثر ِ آقای کیارستمی٬ «شیرین»٬ منتشر کرده است که گویا این نقدهای منفی شدیداً هم مورد توجهِ آقایِ شکراللهی٬ نویسندهی وبلاگِ خوابگرد٬ قرار گرفتهاند!
دیگر نشریهای که علاقهی بسیاری به خراب کردن آقای کیارستمی نشان داده سایتِ سینمای ما است. این سایت در خبری شوکهکننده (برایِ ما طرفدارانِ عباس خان کیارستمی) دربارهی واکنش مردم نسبت به فیلم شیرین چنین نوشت:
«به گزارش رويترز، عده زيادي از معترضان در بيرون از محل برگزاري جشنواره ونيز، با در دست داشتن پلاكاردهاي مختلف نارضايتي خود از اين فيلم را نشان دادند كه در اين ميان بر روي يكي از اين پلاكاردها نوشته شده بود: پولمان را پس بدهيد و روي پلاكارد ديگري كاريكاتور مردي كشيده شده بود كه در حال تماشاي فيلم شيرين خود را حلقآويز كرده است.» خبری که شدیداً هم در رسانههای ایران مورد بازتاب قرار گرفت.
آقای کیارستمی پیشترها٬ گفته بودند که جمهوریاسلامی با ایشان مشکل دارد و به همین خاطر 10 سالی است که کارهایشان در ایران به نمایش در نمیآید. خبرگزاریهای جمهوری اسلای هم با انتشار ِ سریعالسیر خبر بالا٬ آن هم بدون کوچکترین تحقیقی دربارهی صحت و سقم آن٬ هم بر مخالفتِ دولت با آقای کیارستمی (و به طور کلی فرهنگ و فرهنگسازان) صحه گذاشتند و هم بر ایرادهای فراوانشان در بازتابِ خبرهای کشکی و مطالب پلشتی!
اما بشنویم از آن طرف که آقای منصور نصیری٬ که خودشون هم در جشنوارهی فیلم ِ ونیز حضور داشتهاند٬ به صورتِ کاملاً مستند٬ در مقالهی «گیلرمو حیا کن! سینما را رها کن!« به نوشتههای سایتِ سینمایِ ما پاسخ دادهاند. مقالهی ایشون که با یک ویدئوی کوتاهِ 2.5 دقیقهای همراه است به تمام ِ دوستداران آقای کیارستمی توصیه میشود. در ضمن گویا آقای حمیدرضا نصیری٬ نویسندهی وبلاگِ «غلافِ تمام فلزی» هم از دوستدارانِ آقای کیارستمیاند! واکنش ِ ایشان نسبت به این لینک دیدنی بود!
در پایان٬ چند کلامی بشنویم از خودِ آقایِ کیارستمی. ایشون در مصاحبهای که پس از جشنوارهی کن و پیش از جشنوارهی فیلم ونیز با هفتهنامهی شهروندِ امروز انجام دادهاند (و میتوانید آن را در شمارهی 62 این نشریه پی بگیرید) دربارهی مخالفتِ کن با فیلم خود گفته اند:
«…اما «شیرین» جدا از زمانی که به هر حال باید به آن داد٬ در میان کارهایم تجربهای استثنایی است. من تا به حال با این قاطعیت حرف نزدهام و میدانم که همین حالا هم ممکن است به خودبزرگبینی و تعریف از خود متهم شوم اما مهم نیست و میگویم که شاید فیلمی هم پذیرفته نشود که ابعادش از ابعاد جشنواره کن فراتر باشد. فقط فیلمهای کوچکتر از ابعاد کن نیستند که پذیرفته نمیشوند بلکه ممکن است فیلمی که ابعادش از کن بزرگتر باشد هم بیرون بماند. آنها استانداردهایی دارند. این استانداردها فقط شامل فیلمهایی نمیشود که قدوقوارهشان کوچکتر است بلکه شامل فیلمهایی میشود که قدوقوارهشان بالاتر و بزرگتر از این استانداردهاست. این را با اطمینان میگویم.» نهخسته آقایِ کیارستمی! نه خسته!