You are currently browsing the tag archive for the ‘خبر’ tag.
از انتخابات
1) آقا جان اصلاً به تو چه که کی رای میده، کی رای نمیده؟ یارو نوشته، رای دادن در نظام فعلی، رای به فاشیسم است. طرف فرق سیندرلا رو با فاشیسم نمیدونه به من میگه فاشیست. کثافت، فاشیست هفت جدته! (حالا باز میگفتی راسیست یا ناسیونال سوسیالیست شاید خوشم میومد، ولی فاشیست دیگه عمراً 🙂 )
اجازه بدید از طریق همین تریبون، اعلام کنم که نه ما (مخالفان تحریم)، فاشیستیم و نه اونها (تحریمیها) طرفدار محمود احمدینژاد! عجب مملکتی شده که روشنفکرهاش هم به جای چارکلوم حرف منطقی یا مشغول سفسطه و مغلطهان یا مثل سگ و گربه (یا محمود و عبدالکریم؟) افتادن به جون همدیگه، دارن هم رو تیکه پاره میکنن. در حال حاضر بزرگترین خیانت رو به این مملکت همین به ظاهر، روشنفکرهاش دارن میکنن. ولله!
2) به هر حال ما هم وارد نبردهای انتخاباتی شدیم. جا داره از طریق همین تریبون، ضمن اعلام برائت شدید نسبت به دستسبزها (موسوی) و پشمالوها (احمدینژاد)، حمایت مردمی خودم رو از مانتوقرمزها و ماسکسفیدها (کروبی) اعلام کنم! (رضایی هم آدم نیست!)
3- نظرسنجی) به نظر میرسه با ورود بخشی از تحریمکنندگان به میدان مبارزات انتخاباتی، آرای شیخ اصلاحات رو به رشده. در اینباره بخونین:
عصر ایران – رشد آرای کروبی: با میرحسین به مرحلهی دوم میرویم
مجتبی سمیعنژاد – کیهان هم روند صعودی خاموش آرای کروبی را شنید
4- ویدئو) در وبلاگ آقای سمیعنژاد، دو تا کلیپ تبلیغاتی جالب از طرفداران کروبی-کرباسچی دیدم. توصیه میکنم از دست ندین:
یوتیوب – برای آزادی سبک زندگی، برای تغییر آمدهایم
یوتیوب – حقوق انسانی ما
5- مقاله) این دو مقاله رو در حمایت از کروبی بخونید:
روزآنلاین – کروبی و پیگیری اصلاحات، دربارهی کارنامهی مهدی کروبی
در این مقاله میخوانیم: « خیلیها دوست دارند که در بررسی کارنامهی کروبی به مجلس ششم نگاه کنند و بگویند «او حکم حکومتی را پذیرفت» هیچکس دوست ندارد که بگوید در آن شرایط، چه کسی اگر بود نمیپذیرفت و هیچکس نمیخواهد ببیند که اصلاحطلبان در یکی از اولین اقدامهای خود در مجلسی که محافظهکاران از بیم آن خواب نداشتند و جامعهی پر مشکل ایران چشم به آن دوخته بود، چرا به جای آوردن هر لایحه و طرحی برای گشودن گرهای از مشکلات انبوه مردم، قانون مطبوعات را چون شمشیر دموکلس بر استبداد وحشت زده نازل کرد و در حالی که قدرت دفاع از اقدام خود را نداشت، چنان جبهه بیهوده ای را گشود؟»
روزآنلاین – آن درب و این شیخ، دربارهی شکستن درب دانشگاه پلیتکنیک
در این مقاله میخوانیم: «تنها یکی دو دقیقه کافی بود تا مردی که برخی معتقدند با سنی بیش از 70سال توانی برای ریاست جمهوری ندارد در صف اول دانشجویانی قرار بگیرد که می خواستند ثابت کنند اصلاحات با خواستن، جسارت و ایستادگی، شدنی است. روز شنبه، ساعت 11 و پنج دقیقه وقتی دانشجویان پشت سر کروبی شعار مرگ بر دیکتاتور می دادند، درب بلند و آهنی پلی تکنیک نمادی شده بود از همه آنچه باید در این کشور فرو بریزد، درهم بشکند و تغییر کند.
من نمی دانم آیا زور بازوی این نامزد ریاست جمهوری اسلامی در شکستن آن درب تاثیر داشت یا نه، اما این را به چشم خویشتن دیدم که اگر 10 نفر در صف جلوی زورآزمایی با این نماد استبداد بودند، یکی از آنها مهدی کروبی بود و من در جمع 100 نفر واپسین هم نبودم.»
بخوانید:
سخن: قلم و قناره، یادداشتی از داریوش سجادی، در پاسخ به حسین شریعتمداری
در این یادداشت میخوانیم:
«جناب آقای کروبی! بر شما فرض است توان و دغدغه خود را صرف نجات ناموس میهن و انقلاب از دست عوام فریبی و تحجر و خودکامگی نمائید و تسویه حساب با «کریم آب منگل» را به بنده و امثال بنده بسپارید…»
«جناب شریعتمداری! …ماجرای طبقه یازدهم ساختمان طالقانی نیز اجازه فرمائید در گرو ماجراهای طبقه چهارم ساختمان گاندی باقی بماند تا هر وقت جنابعالی تمایل به باز کردن آن پرونده داشتید انشاالله این ساختمان هم بنحو احسن پردهبرداری شود!»
دومدامداتکام: واژهنامهی انتخاباتی (قسمت اول)، یادداشتی از ابراهیم نبوی، دربارهی انتخابات
در این یادداشت میخوانیم:
«سیب زمینی(Sib Zamini): یک گیاه انتخاباتی. این گیاه بموقع فاسد می شود تا نقش تاریخی اش را بازی کند. کاربرد در جمله: » سیب زمینی ها را دادند و منتظر روز رای گیری ماندند.» از سیب زمینی برای خوردن هم استفاده می شود. معمولا سیب زمینی به عنوان بی رگ و مستقل شناخته شده است، ولی در انتخابات به طرف دولت غش می کند. سیب زمینی خورها: نام یک تابلوی نقاشی در عصر پیش از دموکراسی. ویژگی: خاکی است. «
خبر آنلاین: فکر میکنی دانشمندان کسلکنندهاند؟
در این خبر میخوانیم:
«اگر فکر میکنید دانشمندان شغل کسالتآوری دارند، بهتر است سری به نمایشگاه عکس لیدینگلایتز در شهر منچستر بزنید تا با جوانانی آشنا شوید که تفریح، هیجان و علم را در کنار یکدیگر تجربه میکنند…»
ایرانیان انگلستان: تنش در نشست سخنگوی قوهی قضاییه
در این خبر میخوانیم:
«حضور غير منتظره وكيل مدافع دلآرا دارابي در نشست مطبوعاتي سخنگوی قوه قضاييه تنش آفريد…»
در همین رابطه، با کمی تأخیر:
وارش: شب را سیاه بکش دلارا، بیستاره، بیماه و بیفردا!، یادداشتی از آسیه امینی دربارهی اعدام دلارا
در این یادداشت میخوانیم:
«خطاب نامه این بار به خانواده صاحب خون بود. نه به رئیس قوه و نه به مردم و نه هیچ کس دیگر. کلی امضا پای نامه بود. تقریبا از همه اهل فرهنگ و هنر. نقاشان. نویسندگان، شاعران، سینماگران و…. نوشته بودیم شما اهل فرهنگید. زبان خشونت برازنده شما نیست. شما اهل شعور و معرفتید.»
+ خبر اصلی: استقلال با به ثمر رساندن 6 گل٬ از قعر جدول فرار کرد
– چهارشنبه٬ 27م شهریور٬ روزنامهی کارگزاران در مقالهی «این 48 ساعت کلیدی» پس از بررسی ناکامیهای اخیر تیم استقلال به نقل از امیر قلعهنویی٬ سرمربی آن مینویسد:
«باید از سه بازی پیشرو صاحب 9 امتیاز شوم، جدال با استقلال اهواز كلیدیترین بازی همه عمر من است و اگر موفق نشوم استعفا خواهم داد.»
نویسندهی ورزشی کارگزاران سپس اینطور ادامه میدهد که: «قلعهنویی آدم زیركی است، ژنرال ترجیح میدهد خودش برود تا دیگران دستش را بگیرند و به سمت در خروجی باشگاه هدایتش كنند.» و در پایان خاطرنشان میکند:
«قلعهنویی شاید نداند كه نزدیكانش عامل اصلی عدم امضای قرارداد صابر میرقربانی شدند و استقلال به جای او سراغ علیرضا عباسفرد رفت. قلعهنویی شاید نداند كه چه كسانی میلاد نوری را به زور وارد حلقهی استقلال كردند. اما ما در اشتباه هستیم. قلعهنویی همه اینها را میداند اما چون آدم رفیقبازی است دم بر نیاورد و حالا همین رفیقبازی سد محكمی شده است جلوی او.»
ـ چهارشنبه٬ 27م شهریور٬ رادیو زمانه در خبر ِ «برکناری مدیر عامل باشگاهِ استقلال» از برکناری فتحاللهزاده توسط هیئتمدیرهی باشگاه استقلال خبر میدهد. زریبافان٬ رئیس مجمع باشگاهِ استقلال٬ فتحاللهزاده را فاقدِ صلاحیت خوانده و دربارهی او میگوید:
«فتحاللهزاده به جای این که خودش را فدای تیم بزرگی مانند استقلال کند، همه چیز استقلال را فدای خودش کرد.»
– پنجشنبه٬ 28م شهریور٬ استقلال تهران در یک بازی پرگل٬ با نتیجهی 6 بر 0 در برابر استقلالِ اهواز به پیروزی میرسد. عادل فردوسیپور٬ در حین گزارش ِ بازی به نکتهی جالبی اشاره میکند: «سالِ گذشته نیز در روزهایی که تیم ِ استقلال٬ بدون داشتن ِ مدیرعامل به زمین میرفت؛ نتایج ِ بهتری کسب میکرد.» (نقل به مضمون)
– پنجشنبه٬ 28م شهریور٬ از وقایع ِ حاشیهایِ بازی استقلال تهران و استقلال اهواز٬ که خبرگزاری فارس در خبر ِ «از تشویق ِ فتحاللهزاده خبری نبود» به آنها اشاره میکند؛ دو مورد بیشتر شایان توجه است. نخست آنکه:
«امير قلعه نويي ديروز به شدت با تشويق هواداران استقلال روبرو شد. شدت اين تشويقها به خصوص پس از به ثمر رسيدن گل سوم استقلال به اوج خود رسيد.» (که این یکی با توجه به پیروزیِ تیم استقلال چندان عجیب نمینماید)
و دیگری آنکه: «در حالي كه به نظر مي رسيد علي فتح ا…زاده بين هواداران استقلال از محبوبيت ويژه اي برخوردار است، در جريان بازي شب گذشته با وجودي كه فقط يك روز از بركناري ناگهاني او از مديريت باشگاه گذشته بود، تماشاگران اين مدير را تشويق نكردند و هيچ پلاكاردي مبني بر حمايت از او در ورزشگاه وجود نداشت.» (که این یکی دیگر خیلی عجیب است!)
– تحلیل ِ این اخبار ِ درهمبرهم را (اگر نیازی به تحلیل داشته باشد البته!) بر عهدهی شما میگذارم!
پینوشت. بیخیال! خودم تحلیل هم میکنم٬ شما خسته نشید یک وقت! منظور من از این همه حرف زدن اینه که آقا جان! بیخودی به قلعهنویی گیر ندید! استقلال هر چی میکشید از همین فتلیزاده میکشید و بس! ولله به خدا!
1) اقتصاد درازکش و روشهای سرپایی – دومدام]دات[کام٬ ابراهیم نبوی
یادش بهخیر! آن قدیمندیمها چقدر عاشق ِ سنتِ حسنهی کافهنشینی بودیم٬ که مرحوم صادق خان هدایت از فرانسه به ایران آورده بودند! آن قدیمها هر روز٬ چند ساعتی را در کافیشاپها به سر میبردیم و هی همینجوری الکی ژستِ روشنفکری میگرفتیم برای خودمان! اما ای دریغ که فعلاً No Money Honey شدهایم و آه در بساط نداریم که با ناله سودا کنیم! فستفود-خوری را هم که از جملهی دیگر تفریحاتِ ناسالم ما بود الآن ماههاست که تعطیل کردهایم! -به خاطر ِ همان بحرانِ فوقالذکر ِ بیپولی- برای رفتن به یک مسافرت ساده از ولایتِ دوغوزآباد به قلعهیِ همجوار ِ سهقوزآباد هم که باید پولِ خونِ ملتی را بدهیم! در ضمن…
نه جدی جدی انگار اوضاع مملکت خراب است!
مقالهی «اقتصاد درازکش و روشهای سرپایی«٬ مقالهی طنز دیگری از ابراهیم خان نبوی است. آقای نبوی در این مقاله با زبان ِ خاص ِ خودشان به اوضاع ِ نابهسامان ِ اقتصادی کشور میپردازند. مقدمهی این مقاله را با هم میخوانیم:
«باز هزار بار خدا را شکر می کنیم که اگر دولت نهم برای کشور مشکل جدی امنیتی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، بین المللی، منطقه ای، انرژی، علمی و روانی ایجاد کرد، حداقل با این طرح جدید اقتصادی که انشاء الله تا دو سال بعد که دولت عوض شد اجرا خواهد شد، مشکلات اقتصادی کشور را حل کرد.
توضیح لازم اینکه اصولا در اقتصاد دو حالت وجود دارد، یکی اینکه شما احساس می کنید یک ماه است قیمت ها بالا رفته و چون قیمت ها بالا رفته پولی ندارید خرید کنید، پس غذا نخوردید و گرسنه تان است. در این حال نتیجه می گیرید که مشکل غذایی وجود دارد. حالت دوم مثل حالت اول است، یعنی شما به همان دلایل غذا ندارید و گرسنه تان است، اما تلویزیون اعلام می کند که طبق آمارهای جدید شما غذا دارید و گرسنه تان نیست…!» متن ِ کامل ِ این مقاله را در اینجا بخوانید.
2) گیلرمو حیا کن! سینما را رها کن! – عکسنوشتهها٬ منصور نصیری
در یکی از نوشتههای قبلی٬ در این مورد نوشتم که فعلاً گیر دادن به سینمایِ عباس ِ کیارستمی٬ شده است مدِ روز!
یکی از آن نشریاتی که در این مدت علاقهی فراوانی در به چالش کشیدن آقایِ کیارستمی نشان داده است٬ نشریهی فیروزه است. -که به نظر من یکی از معدود نشریههای فرهنگی ِ قابل ِ قبول ِ وب فارسی است- این نشریه تا به حال٬ در قالبِ چندین مقالهی بیسروته از چندین منتقدِ آبدوغخیارکی٬ چندین نقدِ منفی بر آخرین اثر ِ آقای کیارستمی٬ «شیرین»٬ منتشر کرده است که گویا این نقدهای منفی شدیداً هم مورد توجهِ آقایِ شکراللهی٬ نویسندهی وبلاگِ خوابگرد٬ قرار گرفتهاند!
دیگر نشریهای که علاقهی بسیاری به خراب کردن آقای کیارستمی نشان داده سایتِ سینمای ما است. این سایت در خبری شوکهکننده (برایِ ما طرفدارانِ عباس خان کیارستمی) دربارهی واکنش مردم نسبت به فیلم شیرین چنین نوشت:
«به گزارش رويترز، عده زيادي از معترضان در بيرون از محل برگزاري جشنواره ونيز، با در دست داشتن پلاكاردهاي مختلف نارضايتي خود از اين فيلم را نشان دادند كه در اين ميان بر روي يكي از اين پلاكاردها نوشته شده بود: پولمان را پس بدهيد و روي پلاكارد ديگري كاريكاتور مردي كشيده شده بود كه در حال تماشاي فيلم شيرين خود را حلقآويز كرده است.» خبری که شدیداً هم در رسانههای ایران مورد بازتاب قرار گرفت.
آقای کیارستمی پیشترها٬ گفته بودند که جمهوریاسلامی با ایشان مشکل دارد و به همین خاطر 10 سالی است که کارهایشان در ایران به نمایش در نمیآید. خبرگزاریهای جمهوری اسلای هم با انتشار ِ سریعالسیر خبر بالا٬ آن هم بدون کوچکترین تحقیقی دربارهی صحت و سقم آن٬ هم بر مخالفتِ دولت با آقای کیارستمی (و به طور کلی فرهنگ و فرهنگسازان) صحه گذاشتند و هم بر ایرادهای فراوانشان در بازتابِ خبرهای کشکی و مطالب پلشتی!
اما بشنویم از آن طرف که آقای منصور نصیری٬ که خودشون هم در جشنوارهی فیلم ِ ونیز حضور داشتهاند٬ به صورتِ کاملاً مستند٬ در مقالهی «گیلرمو حیا کن! سینما را رها کن!« به نوشتههای سایتِ سینمایِ ما پاسخ دادهاند. مقالهی ایشون که با یک ویدئوی کوتاهِ 2.5 دقیقهای همراه است به تمام ِ دوستداران آقای کیارستمی توصیه میشود. در ضمن گویا آقای حمیدرضا نصیری٬ نویسندهی وبلاگِ «غلافِ تمام فلزی» هم از دوستدارانِ آقای کیارستمیاند! واکنش ِ ایشان نسبت به این لینک دیدنی بود!
در پایان٬ چند کلامی بشنویم از خودِ آقایِ کیارستمی. ایشون در مصاحبهای که پس از جشنوارهی کن و پیش از جشنوارهی فیلم ونیز با هفتهنامهی شهروندِ امروز انجام دادهاند (و میتوانید آن را در شمارهی 62 این نشریه پی بگیرید) دربارهی مخالفتِ کن با فیلم خود گفته اند:
«…اما «شیرین» جدا از زمانی که به هر حال باید به آن داد٬ در میان کارهایم تجربهای استثنایی است. من تا به حال با این قاطعیت حرف نزدهام و میدانم که همین حالا هم ممکن است به خودبزرگبینی و تعریف از خود متهم شوم اما مهم نیست و میگویم که شاید فیلمی هم پذیرفته نشود که ابعادش از ابعاد جشنواره کن فراتر باشد. فقط فیلمهای کوچکتر از ابعاد کن نیستند که پذیرفته نمیشوند بلکه ممکن است فیلمی که ابعادش از کن بزرگتر باشد هم بیرون بماند. آنها استانداردهایی دارند. این استانداردها فقط شامل فیلمهایی نمیشود که قدوقوارهشان کوچکتر است بلکه شامل فیلمهایی میشود که قدوقوارهشان بالاتر و بزرگتر از این استانداردهاست. این را با اطمینان میگویم.» نهخسته آقایِ کیارستمی! نه خسته!