سه سناریو برای پایان جنگ در غزه
ترجمهای آزاد از مقالهی «How the Gaza War Could End: Three Scenarios«
به قلم Tony Karon در هفتهنامهی خبری Time
تانکهای اسرائیلی در مرزهای غزه
مقدمه
فشارها بر روی حماس و اسرائیل٬ برای پیدا کردن راهی برای پایان دادن به جنگ٬ رو به افزایش است. واکنشهای تقریباً مثبتی از هر دو طرف درگیر جنگ٬ در جواب به پیشنهاد صلح ِ ارائه شده از سوی مصر دیده میشود. این پیشنهاد که مفاد آن٬ آشکار نشده٬ احتمالاً پیشنهاد یک صلح موقت دهروزه است تا در طی این ده روز برقراری آرامش٬ فرصت کافی برای مذاکرات طرفین و به توافق رسیدن آنها بر سر یک برنامهی بلندمدت صلح فراهم آید. هر چند که با توجه به دیدگاههای منفی هر دو طرف نسبت به یک برنامهی صلح طولانیمدت٬ انجام توافقات نهایی بین اسرائیل و حماس٬ به یک چالش بزرگ دیپلماتیک بدل شده است.
پیش از حملهی اسرائیل به غزه در اواخر ماه دسامبر٬ اسرائیل از حماس خواسته بود که پیمان صلح ِ ششماههی بسته شده در قاهره را مجدداً٬ برای شش ماه دیگر امضا کند. اما حماس عقد مجدد پیمان صلح را منوط به اضافه شدن بند جدیدی در این پیماننامه میدانست: «باز شدن مرزهای مشترک غزه با اسرائیل و مصر.» بسته شدن مرزهای مصر و اسرائیل بر روی غزه به دو منظور صورت گرفته بود؛ نخست: وارد آوردن فشارهای اقتصادی به مردم غزه برای دست شستن از حمایت حماس. و دوم: جلوگیری از تجهیز نظامی حماس به وسیلهی قاچاق اسلحه از مرزهای مصر.
اسرائیل بنا به همان دو دلیل مورد اشاره٬ تمایلی به باز کردن مرزها بر روی حماس نداشت. به علاوه دولت اسرائیل متعقد بود که این کار به پروپاگاندای رسانهایِ حماس و حامیان آن٬ مبنی بر پیروزی در نبرد با اسرائیل خواهد انجامید. (پیشنهاد مترجم: مقالهی «صلح سال 2008 اسرائیل و حماس» از ویکیپدیای انگلیسی)
اما سرانجام این نبرد چگونه به پایان خواهد رسید؟ برتری نظامی اسرائیل (پیشنهاد مترجم: آمار ِ «تلفاتِ جنگ اسرائیل و حماس» از ویکیپدیای انگلیسی) این کشور را در موضع قدرت برای تصمیمگیری قرار داده است. (پیشنهاد مترجم: مقالهی «آیا تحت تاثیر بمباران تبلیغاتی سیساله نظام حاکم قرار گرفتهایم؟» از ورتیگونه) اما سرانجام چه تصمیمی اتخاد خواهد شد؟ سه سناریوی احتمالی برای ادامهی این نبرد این چنین است:
سناریوی اول: تغییر رژیم
تغییر حکومت در غزه یکی از اهداف اصلی اسرائیل است. تعداد زیادی از سران نظامی و سیاسی این کشور معتقدند که اسرائیل باید مجدداً قدرت را در غزه به دست گرفته و حماس را به کلی٬ نابود سازد. هر چند که این سناریو٬ مخالفان و موافقان بسیاری در اسرائیل دارد٬ اما به نظر میرسد که نخستوزیر٬ ایهود اولمرت نیز تمایل دارد که حکومت فلسطین تغییر یافته و قدرت٬ مجدداً به محمود عباس٬ ریاست قانونی دولت فلسطین و از حامیان دولت اسرائیل٬ بازگردانده شود. (توضیح مترجم: از لحاظ قانونی و بر اساس دو انتخابات دموکراتیک٬ حماس قدرت پارلمانی و فتح قدرت اجرایی را در فلسطین و در نتیجه غزه بر عهده دارند. هر چند که حماس با یک «کودتای نظامی» قدرت اجرایی ِ غزه را از فتح گرفته است.)
خلاصهی کلام آنکه به نظر میرسد که حماس هماکنون 20.000 سرباز در غزه دارد و دولت اسرائیل معتقد است که اگر ضربهی نظامی به پیکرهی آن وارد نشود٬ این جنگ در آینده وارد مرحلهی خطرناکتری خواهد شد.
اما مخالفان این طرح٬ دو دلیل عمده برای مخالفت با این سناریو دارند: اول آنکه برای تغییر رژیم٬ اسرائیل برای مدت نامعلومی٬ ناگزیر به ادامهی جنگ است و این یعنی٬ افزایش غیرقابلپیشبینی و شاید دراماتیک تلفات انسانی و خسارات مالی به علاوهی ایزولاسیون و انزوای دیپلماتیک دولت اسرائیل. و دوم آنکه با توجه به اینکه محمود عباس پس از کودتا در غزه عملاً به حاشیه رانده شده٬ نمیتوان از انجام نشدن کودتای مجددی در غزه بر علیه وی اطمینان داشت و در ضمن٬ چه بسا که در انتخابات بعدی این کشور هم٬ محمود عباس شکست خورده و حتی قدرت را در کرانهی باختری نیز از دست بدهد!
اما شاید واقعگرایانهترین تصمیم٬ نه صلح بین اسرائیل و فلسطین٬ که صلح بین حماس و محمود عباس باشد و این همان برنامهی صلحی است که دولتهای عرب و سازمان ملل متحد پیشنهاد میکنند. به این ترتیب٬ فتح دوباره خواهد توانست که قدرت مجریه را در فلسطین و غزه به دست آورد و حماس همچنان قوهی مقننه را در اختیار خواهد داشت.
سناریوی دوم: صلح در بلندمدت
اسرائیل معتقد است که صلح در درازمدت٬ امکانپذیر است اگر و فقط اگر٬ حماس دوباره به سلاحهای نظامی مجهز نشود.
واضح و مبرهن است که پاکسازی کامل غزه از سلاح٬ بدون تصرف تماموکمال غزه و در نتیجهی آن بدون ادامه پیدا کردن جنگ در طی ماههای آینده و درگیری دهها هزار نیروی اسرائیلی در این نبرد٬ میسر نخواهد بود. به عبارت دیگر پاکسازی غزه از سلاح٬ خود متضمن بازپسگیری قدرت از حماس و تغییر رژیم است. (نتیجه آنکه احتمال دارد که٬ برای برقراری صلح در درازمدت هم٬ جنگی همهجانبه به منظور نابودی تجهیزات نظامی حماس در راه باشد.)
اما نابودی تجهیزات نظامی حماس٬ تجهیزات نظامیای که شامل موشکها و خمپارههایی است که از طریق تونلها و نقبهایی در غزه٬ به صورت قاچاق٬ به دست حماس رسیدهاند٬ تنها هدف اسرائیل و مهمترین آنها نیست.
اسرائیل در درجهی اول میخواهد که حماس به سلاحهای بیشتری دست نیابد و به این منظور نیز مصر را تحت فشار قرار داده تا زیر نظر «ایالات متحده» با بستن این تونلهای زیرزمینی٬ راه قاچاق اسلحه را از بین ببرد. هرچند که اولویت مصر آن است که در این درگیریها نقشی برعهده نداشته باشد٬ اما به نظر میرسد که برای برقراری صلح ِ بیدرنگ و فوری در منطقه٬ نسبت به مسدود ساختن این راههای زیرزمینی مخالفت چندانی نداشته باشد. مخالفت فعلی مصر با اینکار از آن جهت است که این تونلها در حال حاضر تنها راه حیات در غزه است. بنابراین٬ تنها در صورتی حاضر به بستن تونلها خواهد شد که راههای قانونی ورود کالا به غزه٬ برای جریان یافتن زندگی عادی در این ناحیه باز شود و به عبارت دیگر اسرائیل اجازهی باز کردن مرزها را به این کشور بدهد.
اما پس از بسته شدن تونلها٬ جلوگیری از قاچاق تسلیحات نظامی از طریق مرزها نیز به نظر میرسد که نه وظیفهی مصر٬ بلکه وظیفهی «دولت فلسطین» باشد و این خود٬ توافقی دیگر بین حماس و محمود عباس را میطلبد.
سناریوی سوم: پایان جنگ بدون توافق رسمی برای صلح
اگر اسرائیل نتواند که ضربهی مهلکی به بدنهی حماس وارد سازد٬ شاید مصلحت را در آن ببیند که فاز اول پیمان صلح مصر را در طولانیمدت به اجرا درآورد: بدون پیشروی یا عقبنشینی٬ نیروهای خود را در همان وضعیت نگاه دارد. با این کار٬ البته٬ در هر لحظه امکان پایان یافتن صلح وجود دارد و هیچ تضمینی برای آغاز نشدن جنگ در دست نیست.
جنگِ حزبالله و اسرائیل در سال 2006 این گمان را به وجود آورده بود که قوای نظامی اسرائیل رو به کاهش است؛ جنگ در غزه٬ با نسبت 100 به 1 تلفات فلسطین به اسرائیل٬ مجدداً برای مدتها٬ ظرفیتها و نیروهای «بازدارنده»ی قوای اسرائیلی را در یادها نگاه خواهد داشت.
با برقراری صلح بدون بسته شدن یک پیمان رسمی٬ اسرائیل به راحتی میتواند ادعا کند که دوباره نیروی بازدارندهی خود (دربرابر حملات آینده) را برقرار کرده است و از طرفی با این کار دیگر لزومی هم برای به «رسمیت شناختن» حماس در غزه ندارد. به علاوه٬ این کار میتواند سبب شود که اسرائیل از پذیرش هرگونه شرطی (در مورد شیوههای جنگی در غزه) خودداری کند.
پایان.
پینوشت: ترجمهی این متن به شکل آزاد و منطبق با سلیقهی شخصی من بوده و بخشهای زیادی از آن نیز حذف و بخشهای اندکی به آن اضافه شده است. توصیه میکنم در صورت نیاز٬ مقالهی اصلی را نیز مطالعه بفرمایید.
2 دیدگاه
Comments feed for this article
ژانویه 19, 2009 در 1:30 ق.ظ.
پلنگ خان صورتی دامَت برکاته
1- عالی بود. آفرین. بدون اغراق، بهیاد مقالاتی افتادم که یهموقعی روزنامهیی بهاسم «گزارش روز» ترجمه میکرد (بخش عریض و طویلی داشت بهاسم «ترجمان روز» که پر بود از ترجمههایی مث این، و تقریبا سرمقالههای آس مطبوعات درجهیک جهان رو میشد اونجا پیدا کرد؛ حیف که نذاشتنش…)
+ امیدوارم کردی زنبورک! جاهایی از این مقاله احساس کردم دارم سایت یه ژورنالیست حرفهیی رو میخونم، دمت گرم!
++ داشی اونهمه مقاله که پیشنهاد کردی بخونیم تا فردا تموم نمیشه خب!
2- مقالهی جالبی نوشته Karon، و مشخصه که منطقه رو خیلی خوب میشناسه. البته سناریوهایی که نوشته هم جامع و مانع هستن. البته پیداست اخلاق عربها رو خیلی خوب میشناسه که سناریوی اول رو با اون استدلال تمیز رد کرده!
3- بهنظر من تا زمانی که دولت فتح بهطور اساسی تقویت نشه و نتونه روی نوار غزه و علیالخصوص مرزها کنترل داشته باشه، سناریوی سوم مناسبترین شق ممکنه.
+ وبلاگ ورتیگونه جالبه. ازت ممنونم نویدجان.
نوید:
ای درود! خیلی روحیه دادی. ممنون.
فوریه 6, 2009 در 12:35 ق.ظ.
عطر گُهِ محمّدی به شهر ما خوش آمدی « لونهیپلنگصورتی
[…] 7: این مقالهی فوقالعاده رو هم با ترجمهی زیبای زنبورک نیشابوری حتما مطالعه […]