You are currently browsing the tag archive for the ‘جنگ’ tag.

سه سناریو برای پایان جنگ در غزه

ترجمه‌ای آزاد از مقاله‌ی «How the Gaza War Could End: Three Scenarios«

به قلم Tony Karon در هفته‌نامه‌ی خبری Time

cease_fire_0114

تانک‌های اسرائیلی در مرزهای غزه

مقدمه

فشارها بر روی حماس و اسرائیل٬ برای پیدا کردن راهی برای پایان دادن به جنگ٬ رو به افزایش است. واکنش‌های تقریباً مثبتی از هر دو طرف درگیر جنگ٬ در جواب به پیشنهاد صلح ِ ارائه شده از سوی مصر دیده می‌شود. این پیشنهاد که مفاد آن٬ آشکار نشده٬ احتمالاً پیشنهاد یک صلح موقت ده‌روزه است تا در طی این ده روز برقراری آرامش٬ فرصت کافی برای مذاکرات طرفین و به توافق رسیدن آن‌ها بر سر یک برنامه‌ی بلندمدت صلح فراهم آید. هر چند که با توجه به دیدگاه‌های منفی هر دو طرف نسبت به یک برنامه‌ی صلح طولانی‌مدت٬ انجام توافقات نهایی بین اسرائیل و حماس٬ به یک چالش بزرگ دیپلماتیک بدل شده است.

پیش از حمله‌ی اسرائیل به غزه در اواخر ماه دسامبر٬ اسرائیل از حماس خواسته بود که پیمان صلح ِ شش‌ماهه‌ی بسته شده در قاهره را مجدداً٬ برای شش ماه دیگر امضا کند. اما حماس عقد مجدد پیمان صلح را منوط به اضافه شدن بند جدیدی در این پیمان‌نامه می‌دانست: «باز شدن مرزهای مشترک غزه با اسرائیل و مصر.» بسته شدن مرزهای مصر و اسرائیل بر روی غزه به دو منظور صورت گرفته بود؛ نخست: وارد آوردن فشارهای اقتصادی به مردم غزه برای دست شستن از حمایت حماس. و دوم: جلوگیری از تجهیز نظامی حماس به وسیله‌ی قاچاق اسلحه از مرزهای مصر.

اسرائیل بنا به همان دو دلیل مورد اشاره٬ تمایلی به باز کردن مرزها بر روی حماس نداشت. به علاوه دولت اسرائیل متعقد بود که این کار به پروپاگاندای رسانه‌ایِ حماس و حامیان آن٬ مبنی بر پیروزی در نبرد با اسرائیل خواهد انجامید. (پیشنهاد مترجم: مقاله‌ی «صلح سال 2008 اسرائیل و حماس» از ویکی‌پدیای انگلیسی)

اما سرانجام این نبرد چگونه به پایان خواهد رسید؟ برتری نظامی اسرائیل (پیشنهاد مترجم: آمار ِ «تلفاتِ جنگ اسرائیل و حماس» از ویکی‌پدیای انگلیسی) این کشور را در موضع قدرت برای تصمیم‌گیری قرار داده است. (پیشنهاد مترجم: مقاله‌ی «آیا تحت تاثیر بمباران تبلیغاتی سی‌ساله نظام حاکم قرار گرفته‌ایم؟» از ورتیگونه) اما سرانجام چه تصمیمی اتخاد خواهد شد؟ سه سناریوی احتمالی برای ادامه‌ی این نبرد این چنین است:

سناریوی اول: تغییر رژیم

تغییر حکومت در غزه یکی از اهداف اصلی اسرائیل است. تعداد زیادی از سران نظامی و سیاسی این کشور معتقدند که اسرائیل باید مجدداً قدرت را در غزه به دست گرفته و حماس را به کلی٬ نابود سازد. هر چند که این سناریو٬ مخالفان و موافقان بسیاری در اسرائیل دارد٬ اما به نظر می‌رسد که نخست‌وزیر٬ ایهود اولمرت نیز تمایل دارد که حکومت فلسطین تغییر یافته و قدرت٬ مجدداً به محمود عباس٬ ریاست قانونی دولت فلسطین و از حامیان دولت اسرائیل٬ بازگردانده شود. (توضیح مترجم: از لحاظ قانونی و بر اساس دو انتخابات دموکراتیک٬ حماس قدرت پارلمانی و فتح قدرت اجرایی را در فلسطین و در نتیجه غزه بر عهده دارند. هر چند که حماس با یک «کودتای نظامی» قدرت اجرایی ِ غزه را از فتح گرفته است.)

خلاصه‌ی کلام آن‌که به نظر می‌رسد که حماس هم‌اکنون 20.000 سرباز در غزه دارد و دولت اسرائیل معتقد است که اگر ضربه‌ی نظامی به پیکره‌ی آن وارد نشود٬ این جنگ در آینده وارد مرحله‌ی خطرناک‌تری خواهد شد.

اما مخالفان این طرح٬ دو دلیل عمده برای مخالفت با این سناریو دارند: اول آن‌که برای تغییر رژیم٬ اسرائیل برای مدت نامعلومی٬ ناگزیر به ادامه‌ی جنگ است و این یعنی٬ افزایش غیرقابل‌پیش‌بینی و شاید دراماتیک تلفات انسانی و خسارات مالی به علاوه‌ی ایزولاسیون و انزوای دیپلماتیک دولت اسرائیل. و دوم آن‌که با توجه به این‌که محمود عباس پس از کودتا در غزه عملاً به حاشیه رانده شده٬ نمی‌توان از انجام نشدن کودتای مجددی در غزه بر علیه وی اطمینان داشت و در ضمن٬ چه بسا که در انتخابات بعدی این کشور هم٬‌ محمود عباس شکست خورده و حتی قدرت را در کرانه‌ی باختری نیز از دست بدهد!

اما شاید واقع‌گرایانه‌ترین تصمیم٬ نه صلح بین اسرائیل و فلسطین٬ که صلح بین حماس و محمود عباس باشد و این همان برنامه‌ی صلحی است که دولت‌های عرب و سازمان ملل متحد پیشنهاد می‌کنند. به این ترتیب٬ فتح دوباره خواهد توانست که قدرت مجریه را در فلسطین و غزه به دست آورد و حماس هم‌چنان قوه‌ی مقننه را در اختیار خواهد داشت.

سناریوی دوم: صلح در بلندمدت

اسرائیل معتقد است که صلح در درازمدت٬ امکان‌پذیر است اگر و فقط اگر٬ حماس دوباره به سلاح‌های نظامی مجهز نشود.

واضح و مبرهن است که پاکسازی کامل غزه از سلاح٬ بدون تصرف تمام‌وکمال غزه و در نتیجه‌ی آن بدون ادامه پیدا کردن جنگ در طی ماه‌های آینده و درگیری ده‌ها هزار نیروی اسرائیلی در این نبرد٬ میسر نخواهد بود. به عبارت دیگر پاکسازی غزه از سلاح٬ خود متضمن بازپس‌گیری قدرت از حماس و تغییر رژیم است. (نتیجه آن‌که احتمال دارد که٬ برای برقراری صلح در درازمدت هم٬ جنگی همه‌جانبه به منظور نابودی تجهیزات نظامی حماس در راه باشد.)

اما نابودی تجهیزات نظامی حماس٬ تجهیزات نظامی‌ای که شامل موشک‌ها و خمپاره‌هایی است که از طریق تونل‌ها و نقب‌هایی در غزه٬ به صورت قاچاق٬ به دست حماس رسیده‌اند٬ تنها هدف اسرائیل و مهم‌ترین آن‌ها نیست.

اسرائیل در درجه‌ی اول می‌خواهد که حماس به سلاح‌های بیشتری دست نیابد و به این منظور نیز مصر را تحت فشار قرار داده تا زیر نظر «ایالات متحده» با بستن این تونل‌های زیرزمینی٬ راه قاچاق اسلحه را از بین ببرد. هرچند که اولویت مصر آن است که در این درگیری‌ها نقشی برعهده نداشته باشد٬ اما به نظر می‌رسد که برای برقراری صلح ِ بی‌درنگ و فوری در منطقه٬ نسبت به مسدود ساختن این راه‌های زیرزمینی مخالفت چندانی نداشته باشد. مخالفت فعلی مصر با این‌کار از آن جهت است که این تونل‌ها در حال حاضر تنها راه حیات در غزه است. بنابراین٬ تنها در صورتی حاضر به بستن تونل‌ها خواهد شد که راه‌های قانونی ورود کالا به غزه٬ برای جریان یافتن زندگی عادی در این ناحیه باز شود و به عبارت دیگر اسرائیل اجازه‌ی باز کردن مرزها را به این کشور بدهد.

اما پس از بسته شدن تونل‌ها٬ جلوگیری از قاچاق تسلیحات نظامی از طریق مرزها نیز به نظر می‌رسد که نه وظیفه‌ی مصر٬ بلکه وظیفه‌ی «دولت فلسطین» باشد و این خود٬ توافقی دیگر بین حماس و محمود عباس را می‌طلبد.

سناریوی سوم: پایان جنگ بدون توافق رسمی برای صلح

اگر اسرائیل نتواند که ضربه‌ی مهلکی به بدنه‌ی حماس وارد سازد٬ شاید مصلحت را در آن ببیند که فاز اول پیمان صلح مصر را در طولانی‌مدت به اجرا درآورد: بدون پیشروی یا عقب‌نشینی٬ نیروهای خود را در همان وضعیت نگاه دارد. با این کار٬ البته٬ در هر لحظه امکان پایان یافتن صلح وجود دارد و هیچ تضمینی برای آغاز نشدن جنگ در دست نیست.

جنگ‌ِ حزب‌الله و اسرائیل در سال 2006 این گمان را به وجود آورده بود که قوای نظامی اسرائیل رو به کاهش است؛ جنگ در غزه٬ با نسبت 100 به 1 تلفات فلسطین به اسرائیل٬ مجدداً برای مدت‌ها٬ ظرفیت‌ها و نیروهای «بازدارنده»ی قوای اسرائیلی را در یادها نگاه خواهد داشت.

با برقراری صلح بدون بسته شدن یک پیمان رسمی٬ اسرائیل به راحتی می‌تواند ادعا کند که دوباره نیروی بازدارنده‌ی خود (دربرابر حملات آینده) را برقرار کرده است و از طرفی با این کار دیگر لزومی هم برای به «رسمیت شناختن» حماس در غزه ندارد. به علاوه٬ این کار می‌تواند سبب شود که اسرائیل از پذیرش هرگونه شرطی (در مورد شیوه‌های جنگی در غزه) خودداری کند.

پایان.

پی‌نوشت: ترجمه‌ی این متن به شکل آزاد و منطبق با سلیقه‌ی شخصی من بوده و بخش‌های زیادی از آن نیز حذف و بخش‌های اندکی به آن اضافه شده است. توصیه می‌کنم در صورت نیاز٬ مقاله‌ی اصلی را نیز مطالعه بفرمایید.

1

جا داره همین‌جا از آقای Microsoft Student عزیز تشکر کنم! به کمک ایشون و بعد از رسم چندین و چند گراف و نمودار (توسط آقازاده‌شون Microsoft Math) به هر حال بعد از ماه‌ها موفق شدم به درک فضایی نسبتاً خوبی از صفحات و نمودارها در فضا (از مباحث هندسه‌ی تحلیلی) دست پیدا کنم! مبحثی که چندین ماه متوالی٬ به سبب ضعف سیستم آموزشی ایران (یا شاید هم ضعف IQ من؟) ذهن من رو به خودش مشغول کرده بود.

2

در نوشته‌ی قبل٬ از مردم غزه دفاع کردم. بعد از نوشتن اون مقاله٬ وقتی به وبلاگ سروش سر زدم و مقاله‌ی «برای چه کسانی دل بسوزانیم» رو خوندم٬ دچار تردید شدم که آیا واقعاً من هم به خاطر جوزدگی وبلاگی در مورد غزه نوشتم؟

بعد از گذشت چند روز از جنگ و خوندن چند تا مقاله درباره‌ی تاریخچه‌ی اسرائیل و آخر از همه٬ دیدن کامنت پلنگ‌خان صورتی (دامت برکاته!) الآن دیگه مطمئنم که نوشتن اون مقاله٬ از روی جوزدگی وبلاگی و در کمال بی‌سوادی و نفهمی بوده!

نکته‌ی جالب اینکه٬ در حال حاضر٬ دولت اسرائیل و حماس٬ به یک اندازه در حال آدم‌کشی‌ان. ندای درونم با صدای بلند فریاد می‌زنه: «گور باباشون نوید! بگذار بنیادگراها هم رو لگدمال کنن!»

پی‌نوشت 1. می‌دونم که وبلاگم از قبل هم گندتر شده! چاره‌ای نیست! فعلا وقت برای نوشتن مقالات طولانی‌تر و سروسامون دادن به قیافه‌ی وبلاگ ندارم!

پی‌نوشت 2. تشکر می‌کنم از پلنگ‌خان و سروش که هم‌چنان با من همراهند!

پی‌نوشت 3. ببینم پلنگ‌خان٬ شما آمار دقیقی از زمین‌های خریداری شده توسط اسرائیل تا پیش از سال 1947 جایی سراغ داری؟

در مورد جنگ در غزه دو نکته خاطر مرا می‌آزرد:

I)

«نوار غزه بعد از خروج نیروهای اسراییل، عملاً به صورت بزرگ‌ترین زندان دنیا درآمده است.

بدین شکل که تمامی مرزهای سرزمین یک‌و‌نیم میلیون انسانی که در آن‌جا زندگی می‌کنند، به وسیله‌ی اسراییل کنترل می‌‌شود. یعنی هم از طرف دریا و هم مرزهای با اسراییل و مرز با مصر محاصره شده است.

بیکاری در این منطقه ۴۵ درصد است و نگرانی‌ها و ناراحتی‌هایی که مردم در آن زندگی می‌کنند به حدی است که آن قدر ناامیدی گسترش پیدا کرده است که تندروترین و رادیکال‌ترین عناصر می‌توانند مردم را به شورش و مقاومت دربیاورند.

بنابراین مسأله‌ی اساسی که در آن‌جا وجود دارد، مسأله‌ای است که ۴۱ سال از آن می‌گذرد: «اشغال سرزمین‌های فلسطینی» که به خشونت متقابل کشیده شده است.»

دکتر منصور فرهنگ٬ در مصاحبه با ایرج ادیب‌زاده٬ رادیو زمانه (اینجا)

II)

و نکته‌ی دوم: امروز اسرائیل از خبرنگاران خواسته بود که غزه را ترک کنند. جالب این‌که اخبار 14 سیما برای ارائه‌ی گزارشی مستقیم از غزه٬ برخلاف همیشه خبرنگاری اعزامی در آن‌جا نداشت و از یک خبرنگار عرب بهره می‌برد. نکند… نکند اسرائیل بخواهد انبار بمب‌های اتم‌اش را خالی کند؟ نکند… نکند…

نسل‌کشی 1.5 میلیون انسان در غزه٬ نگرانم می‌کند…

… و بعد از آن چه کسی می‌تواند جلوی اسرائیل را بگیرد؟

در همین رابطه بخوانید:

1) «یا بمیر، یا خشن باش» از وبلاگ بامدادی

2) «این بیرق علم‌داره٬ هنوز رو زمین نیفتاده» از وبلاگ گردباد

احمدی نژاد … با برنامه انتقال تنش ها از درون قدرت به سیاست خارجی، هژمونی ایران در منطقه، انتقال قدرت اقتصادی و اداری دولت به ارتش آغاز کرد و بتدریج کشور را به جنگ نزدیک کرد.

ابراهیم نبوی، دوم دام دات کام، تغییر معادله ی قدرت (doomdam.com/archives/000376.php#more)

سال ها از جنگ جهانی دوم می گذرد و شاید جهان، حوادث و پس آیند های این جنگ عظیم را از یاد، برده باشد. در سال های اخیر هر چند شاهد جنگ های بسیاری نظیر جنگ های عراق، افغانستان و فیلیپین بوده ایم (که در چارچوب برنامه ی جهانی «جنگ در برابر تروریسم» صورت گرفته اند) ولی هیچ یک از این جنگ ها به وسعت و شدت جنگ های دوگانه ی جهانی نبوده اند و هیچ کس هم، انتظار روی دادن چنین جنگ هایی را نداشته است.

اما گویا اندک اندک باید در این سالها – که جنگِ بین ابرقدرت های نظامی جهان (به مانند روسیه، آمریکا و چین) به نبرد در میدان های اقتصادی کشیده شده – نیز برای جنگ بزرگ دیگری لحظه شماری بکنیم: جنگ بزرگ خاورمیانه. جنگی که در شرایط موجود جامعه ی جهانی، پیش آمدنش اجتناب ناپذیر می نماید.

هفته ی گذشته برای جهان، هفته ی پرتنشی به حساب می آمد. در این هفته پس از آزمایش نسل جدید موشک های شهاب 3 که برد بیش از 2000 کیلومتر و قابلیت حمل کلاهک های اتمی (وغیر اتمی) با وزنی معادل 1000 کیلوگرم را دارا می باشند ( برای مشاهده ی مشخصات این موشک می توانید به این مقاله از ویکی پدیا مراجعه کنید.) شاهد یک جدال لفظی سخت بین ایران، اسرائیل و آمریکا بودیم.

ما به ایران اخطار داده ایم که از منافع آمریکا و از منافع متحدان مان، دفاع خواهیم کرد.
کاندولیزا رایس

علاوه بر آمریکا، سران اسرائیل نیز در برابر این آزمایش موشکی واکنش نشان داده اند. اسرائیل اعلام کرده است که برای جلوگیری از اقدامات (احتمالی) ایران، آماده ی حمله به تاسیسات هسته ای این کشور است. (برای مشاهده ی متن کامل این اخبار می توانید به این خبر از ایندیپندنت مراجعه کنید).

در طرف مقابل ایران نیز آمادگی خود را برای پاسخگویی به هر نوع حمله ای، به طریق مشابه، اعلام کرده است:

آمریکا خوب می‌داند که با کوچک‌ترین تحریک ایران، اسرائیل و ۳۲ پایگاه نظامی آمریکایی در منطقه از برد موشک‌های ما در امان نبوده و نابود خواهد شد.

توان جمهوری اسلامی ایران به حدی است که اگر آمریکا موشکی را شلیک کند، هنوز گرد و خاک آن نخوابیده باشد ایران می‌تواند با پرتاب موشک اسرائیل و پایگاه‌های نظامی آمریکا را در منطقه نابود سازد.

مجتبی ذوالنور، جانشین آیت الله خامنه ای در سپاه پاسداران

(این خبر را می توانید در مقاله ی radiozamaaneh.com/news/2008/07/_32_1.html از رادیو زمانه بخوانید.)

از طرف دیگر خبری که شایعه ی جنگ را شدت می بخشد نامه ای است که هفته ی گذشته سردار باقرزاده به رئیس دفتر کمیته ی صلیب سرخ در ایران فرستاده است:

پیش بینی شده است به طور متوسط در هر استان مرزی کشور بین 15 الی 20 هزار قبر حفر و در مجموع 320 هزار قبر آماده شود تا از این طریق امکان تدفین همزمان کشته شدگان متجاوزین وجود داشته باشد و چنانچه شرایط تعجیلی و اضطراری به وجود آید این کار با کندن کانال به صورت انبوه و دسته جمعی صورت خواهد گرفت.

در تلاش هستیم با اقدامات پیشگیرانه گام مفیدی برای کاهش رنج ها و آلام خانواده های آن گروه از سربازانی که در تجاوز احتمالی به کشورمان به هلاکت می رسند، برداریم و نگذاریم تجربه تلخ و طولانی جنگ ویتنام تکرار شود.

سردار باقرزاده، فرمانده ی جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح

(متن کامل این نامه را می توانید در این مقاله ی ایرنا بخوانید.)

مسئله ی دیگری که در این میان می توان بررسی کرد این است که آیا تنها مقصر این جنگ سرد، ایران است؟ هر چند پاسخ گویی به این سوال و حتی مطرح کردن آن جای نگاشتن مقاله ی جداگانه ای دارد اما به هر حال خلاصه وار به آن می پردازیم.

باید کمی از تاریخ درس بگیرید. ایران در دویست سال گذشته به هیچ کشوری حمله نکرده است. ایران پیمان ان.پی.تی را امضا کرده و به بازرسان اجازه‌ی بازرسی داده است. اسراییل بمب اتمی دارد و ان.پی.تی را هم امضا نکرده و اجازه‌ی بازرسی هم نمی‌دهند. اسراییل بیش از شصت قطعنامه‌ی سازمان ملل را نقض کرده است و تنها کشوری در کل جهان است که مرزهایش را از طرف شرق روز به روز بزرگ‌تر می‌کند.

حسین درخشان در این مقاله ی خود (با عنوان همدلی خوانندگان عادی بی.بی.سی با مانور دفاعی ایران) نظرات کاربران سایت بی.بی.سی را درباره ی آزمایش شهاب 3 ترجمه کرده است که نقل قول فوق، یکی از این نظرات می باشد.

جان آیزاکس و تراویس شارپ در مقاله ای با عنوان «آیا ایران برای ایالات متحده یک تهدید است؟ / مقایسه ی دو به دوی توانایی های نظامی دو کشور» در MrZine آمارهای قابل توجه زیر را منتشر می کنند:

جمعیت) آمریکا: 303 میلیون نفر / ایران: 66 میلیون نفر

هلیکوپتر) آمریکا: 5425 عدد / ایران: 311 عدد

زیر دریایی) آمریکا: 71 عدد / ایران: 6 عدد

هواپیماهای دوربرد بمب افکن) آمریکا: 170 عدد / ایران: –

کلاهک های هسته ای) آمریکا: 5400 عدد / ایران: –

(برای مشاهده ی لیست کامل این آمارها می توانید به این مقاله از MrZine مراجعه کنید.)

تحلیل بیشتر این نوشته های پراکنده را بر عهده ی خوانندگان می گذارم.

لینک‌های روزانه