You are currently browsing the tag archive for the ‘فوتبال’ tag.
«گفته میشود که یونایتد، میتوانست دو یا سه گل، در همان هفت دقیقهی نخست بازی به ثمر برساند؛ اما شوربختانه باید گفت که شبی که سپری شد، شب بارسلونا بود.»
گزارش بازی دیشب را در سایت باشگاه منچستریونایتد بخوانید. دیشب 330 میلیون هوادار شیاطین سرخ، آرام نداشتند…
«]دیشب[ سرخها هیچگاه دویدن و تلاش برای حمله کردن را پایان ندادند چرا که هواداران، حزنانگیز چنین میخواندند: «We’ll never die… » و درست میخواندند.
گاهی برای شادیهای بزرگ، باید دردهای کوچک را پشت سرگذاشت. این بهترین نمایش یونایتدها نبود، اما یک چیز قطعی است: این تیم، باز خواهد گشت.»
نمیدانم میدانستید یا نه، اما ایران تنها کشوری در دنیاست که در آن، مردم، به تیم کشورشان، «تیم ملی» میگویند. یادداشت زیر ترجمهای است از مقالهی «فهرست تیمهای ملی فوتبال بر اساس نام مستعار«. در این یادداشت، عنوانهایی را که مردم یک سرزمین، تیم کشورشان را با آن عنوان میشناسند، فهرست کردهام.
تیمهای اروپایی:
ایتالیا: تیم آبی (Blue Team)
بلژیک: شیاطین سرخ (Red Devils)
جمهوری چک: لوکوموتیو (The Locomotive)
فرانسه: آبیها (The Blues)
هلند: پرتقال کوکی (The Clockwork Orange) ، نارنجیها (Orange)
یونان: کشتی دزدان دریایی (The Pirate Ship)
انگلستان: سه شیر (The Three Lions)
ترکیه: ترکهای دیوانه (Crazy Turks)
تیمهای آفریقایی:
آنگولا: بزهای سیاه کوهی (Black Antelopes)
بروندی: پرستوها (Swallows)
مالی: عقابها (Eagles)
گینه: تیم ملی فیلها (Elephant National Team)
تونس: عقابها کارتاژ (Eagles of Carthage)
آفریقای جنوبی: پسرها (The Boys)
آفریقای جنوبی (زنان): دخترها (The Girls)
کامرون: شیرهای سرکش (Indomitable Lions)
تیمهای آمریکایی:
اروگوئه: آبی آسمانی (sky blue)
آرژانتین: سفید و آبی آسمانی (white and sky-Blue)
برزیل: زرد و سبز (Gold and Green) ، قناریهای کوچک (Little Canaries)
شیلی: سرخ (The Red)
مکزیک: سهرنگ (The Tricolor)
اکوادور: زردها (Yellows)
آمریکا: یانکیها (Yanks)
تیمهای خاورمیانه:
عربستان: شاهینهای سبز (The Green Falcons)
ایران: تیم ملی (The Nationals)
فلسطین: شوالیهها (The Knights)
تیمهای آسیایی:
ژاپن: ساموراییهای آبی (Blue Samurai)
چین (زنان): رزهای پولادین (The Steel Roses)
برونئی: گربههای وحشی (The Leopards)
یادداشت:
قصد دارم از این پس، هر از چند گاهی، برخی از مقالات جالب ِ ویکیپدیای انگلیسی را «خلاصهوار» ترجمه و ضمن انتشار آنها در این وبلاگ، با قرار دادنشان در ویکیپدیای فارسی، به سهم خود، در گسترش «دانش» در وب فارسی، سهیم باشم.
این یادداشت، نخستین مقاله از این سری خواهد بود که البته به سبب محدودیتهای زمانی من، بیشتر از آنکه علمی باشد، یک یادداشت کوتاه و سادهی ورزشی است.
درخواست: خواهش میکنم طی دو، سه روز آینده، اگر ایرادی در ترجمهی هر عنوان دیدید، اطلاع بدین تا ویرایش کنم و بعد از ویرایش نهایی، مقاله رو برای ویکیپدیا، بفرستم.
غیرمرتبط: حتماً بخوانید: آقای صفار هرندی! افتخار نکنید که نویسندگانتان فراریاند. – ابراهیم نبوی، دومدامداتکام
توضیحات واضحات: خودم که اصلاً از این نوشته خوشم نیومد! فقط به این خاطر ارسالش میکنم که مدتی است چیزی ننوشتم و دوباره برای مدتی هم وقت نوشتن نخواهم داشت.
زندهباد غیورمردان خوزستان که در بازی پایانیشان، واژهی Fair Play را برای همگان، معنا بخشیدند. و زندهباد ژنرال امیر قلعهنویی، که دوباره بیهمتایی خود را در فوتبال ایران، به نمایش گذاشت.
یادداشت وارده:
برنامهی 90 این هفته برنامهی پرملاطی بود. بگذارید به بررسی آن بپردازیم.
1)
آقای جلالی در پایان بازی فولاد-ذوبآهن گفت: خدا را شاکریم که توانستیم یک بازی پاک را به نمایش بگذاریم. (نقل به مضمون.) گویا این جمله اصلاً به مضاغ مسئولین باشگاه ذوبآهن خوش نیامد. (باشگاهی که هم قهرمانی ِ لیگ فوتبال و هم قهرمانی لیگ بسکتبال را، آن هم تنها به فاصلهی یک روز، از دست داد.) مدیر عامل این باشگاه در برنامهی 90 به کنایه گفت: باید شکرگزار بود که با شکست ذوبآهن فوتبال کشور پاک شد. اما من همچنان به جوانمردانه بودن فوتبال فولاد اعتقاد دارم. چرا که پاکی ماجرا صرف نظر از نتیجهی بازی (برد یا باخت ذوبآهن) رقم میخورد. پاکی بازی در آن بود که فولاد، همان فولاد بازی استقلال باشد؛ (که بود.) همین.
2)
ای کاش استقلال آخر فصل، همان استقلال اواسط فصل باقی میماند، تا چنین حرف و حدیثهایی اصلاً به وجود نمیآمد…
یادداشت وارده: در 90، امیر قلعهنویی گفت که از 4 ماه قبل، ناکامیهای آخر فصل را پیشبینی کرده است و راهکارهای مقابله با این مشکلات را هم به مدیران باشگاه ارائه کرده. اما این راهکارها اجرایی نشده است. (دلایل آن را نگفت. احتمالاً به خاطر بیتوجهی مسئولین. یا شاید هر چیز دیگری.)
3)
آقای مایلیکهن، که همیشه داعیهدار اخلاق در ورزش ملی بودهاند، در چند بازی تیم سایپا، تیم دوم خود را به زمین فرستاد و با این کار سبب شد که رقبای تیم پیام فاصلهی امتیازیشان را با این تیم افزایش داده و در نهایت به آنجا کشید که تیم پیام به لیگ دستهی 1 سقوط کند. مایلیکهن دربارهی فرستادن تیم دوم خود به بازی گفت که به عنوان یک مربی، حق ایشان است که به بازیکنان جوان سایپا، فرصت بازی کردن بدهد.
مدیرعامل باشگاه پیام، در برنامهی 90 به نکتهی جالبی دربارهی گفتهی مایلیکهن اشاره کرد: «حق ما، تا آنجایی است که به حقوق دیگران ضربه وارد نشود.» و این عین حقیقت است. زمانی که مایلیکهن با فرستادن تیم دوم خود به نبرد استقلال اهواز، در شرایط حساس رقابتهای لیگبرتر در پایان فصل، موجب سقوط پیام به لیگ 1 میشود، حقوق دیگران را تباه ساخته است.
یادداشت وارده 1: آقای مایلیکهن با این رفتارها، با جنجالهایی که در بین بازیها به راه میاندازند، با بیانههایی که این روزها منتشر میکنند، با لابیهایی که با آقای بذرپاش ایجاد کردهاند، بهتر است داعیهدار اخلاق در ورزش ایران نباشند…
یادداشت وارده 2: تیم پیام، با مسئولین و مربیان جدید خود، شایستهی سقوط نبود. با آمدن آقای غیاثیان در این تیم تحولی شگرف ایجاد شده بود که شاید با کمی کمک مالی، بازی جوانمردانهی تیم سایپا و اندکی شانس، این تیم میتوانست یکی از 3 تیم سقوطکننده به لیگ 1 نباشد. ای دریغ…
جامقهرمانان اروپا هم که به بازیهای حساس رسیده. بارسلونای این فصل، شکستناپذیر مینماید. یعنی پیروز میدان کدام یک خواهد بود: اندیشههای درخشان هیدینک یا بازیهای رویایی شاگردان نامدار گواردیولا؟ به هر حال یقین بدارید که اگر هیدینک در نبرد اندیشهها پیروز نباشد، هیچ مربی دیگری نخواهد توانست که پیروز باشد. (فرگوسن به کنار. فرگوسن را باید منتظر بود و کارهایش را دید!)
در روزی که مجتبی جباری دیگه جادو نمیکنه، از غوغای آرش برهانی خبری نیست و وحید طالبلو از گرفتن هر توپی عاجزه، عجیب نیست اگر ببینیم که حتی شانس هم طرف تیم پیروانی رو میگیره و استقلال در برابر نگاههای حیرتزدهی ژنرال، بدترین شکست فصلاش رو تجربه میکنه…
زمان انتقام نزدیکه… منتظر قیام سربازان ژنرال باشید…
1
حیف شد! اگه ایران امروز میباخت، یه شرط اساسی از بابام برده بودم! آی بخشکی شانس، بخشکی!
2
ببینم چرا این علی دایی دست از سر ایران برنمیداره؟ با اون غبغبی که جدیداً زیر چونهاش اضافه شده و با اون لحن جدید حرف زدنش از وقتی که سرمربی شده، انگار که تیم ملی، ارث و میراث آبا و اجدادیاش بوده.
بابا زنده باد ژنرال خودمون!
3
این جواد خیابانی هم که خودشو ا.نگو.ل کرده. بعد گل نکونام داد میزنه: یه گل جهانی!
آخه همین دو سه هفته قبل نبود که جانواریو تو لیگ برتر خودمون یه همچین گلی زد؟ جون عمهاش واقعاً گل جهانیای بود! دیوید بکهام مرحوم هر وقت پاش به توپ میرسید یکی از این گلا میزد! ای بر پدرت لعنت جواد خیابانی که همچین بچهی مسخرهی دلقکی مثله تو تربیت کرده!
4
عکس حمله به خاتمی در مراسم 22 بهمن رو اگه ندیدین، همون بهتر که نبینید!
عکس اینه:
zamaaneh.com/photography/2009/02/post_846.html
واقعاً دردناکه. هر چند به شخصه برای مقام خاص ِ ریاستجمهوری، کروبی یا میرحسین موسوی یا غلامحسین کرباسچی رو ترجیح میدهم اما به هر حال خاتمی مرد بزرگیه. شاید خیلیها معتقد باشن که خاتمی برای ایران کاری نکرده (و من در این مورد نظری نمیدم چرا که دوران خاتمی رو ندیدم! یعنی بچه بودم وقتی دیدم!) ولی حتی اگه این حرف هم درست باشه نباید فراموش کرد که در نهایت هیچکس نمیتونه برای ایران فعلی کار چندانی بکنه. انتخاب فقط بین اوضاع بد و اوضاعه بدتره.
5
حتماً شنیدین که آیتالله منتظری بزرگ اعلام کردن که ما در ایران انتخابات نداریم، انتصابات داریم؟ زنده باید آیتالله منتظری کبیر! زنده باد!
6
این فرهنگنامهی فلسفی استانفورد هم برای خودش سایت شاخی بوده و ما خبر نداشتیم. هر وقت دنبال مقالات فلسفی میگشتین، علاوه بر ویکیپدیا، استانفورد رو هم از یاد نبرید:
سطح مقالات تا حد زیادی از سطح مقالات ویکیپدیا بالاتره، هر چند که مطالباش به اندازهی ویکیپدیا جمعوجور و مرتب نیست. در اصل بزرگترین ایراد رقبای ویکیپدیا اینه که مقالاتشون از نظم خاصی برخوردار نیست. هماهنگی عجیب مقالات ویکیپدیا، بینظیره.
راستی این تصویر فراموشنشدنی و زیبا رو هم (از وبلاگ آقای اولدفشن) حتماً ببینید:
http://oldestfashion.blogspot.com/2009/02/blog-post_4944.html
7
تا امروز چیزی دربارهی بمبهای الکترومغناطیسی (یا E-Bombها) نشنیده بودم. بمبهایی که در مقیاسهای محلی، قادر به از کارانداختن تمام تجهیزات الکتریکیاند! بمبهایی که هر چند مستقیماً انسانها رو از بین نمیبره، ولی اثرات اون به شکل قابل ملاحظهای وحشتناکه.
یادم میاد در علوم (و حتی درس انشایِ) دورههای ابتدایی و راهنمایی، یکی از سوالهای همیشگی دبیرها این بود که اگه برق از زندگی ما حذف بشه چه اتفاقی میافته؟ و قطعاً میتونید حدس بزنید جواب ثابت و کلیشهای این سوالها رو که این بود: خب معلومه زندگی ما فلج میشه!
بگذریم! امروز به طور اتفاقی در یکی از وبلاگهای وردپرس (اینجا) با این بمبها آشنا شدم. اگه حال و حوصلهی خوندن مقالهی انگلیسی رو ندارید به همون وبلاگ سر بزنید وگرنه مقالهی زیر رو از ویکی پدیا ببینید:
+ خبر اصلی: استقلال با به ثمر رساندن 6 گل٬ از قعر جدول فرار کرد
– چهارشنبه٬ 27م شهریور٬ روزنامهی کارگزاران در مقالهی «این 48 ساعت کلیدی» پس از بررسی ناکامیهای اخیر تیم استقلال به نقل از امیر قلعهنویی٬ سرمربی آن مینویسد:
«باید از سه بازی پیشرو صاحب 9 امتیاز شوم، جدال با استقلال اهواز كلیدیترین بازی همه عمر من است و اگر موفق نشوم استعفا خواهم داد.»
نویسندهی ورزشی کارگزاران سپس اینطور ادامه میدهد که: «قلعهنویی آدم زیركی است، ژنرال ترجیح میدهد خودش برود تا دیگران دستش را بگیرند و به سمت در خروجی باشگاه هدایتش كنند.» و در پایان خاطرنشان میکند:
«قلعهنویی شاید نداند كه نزدیكانش عامل اصلی عدم امضای قرارداد صابر میرقربانی شدند و استقلال به جای او سراغ علیرضا عباسفرد رفت. قلعهنویی شاید نداند كه چه كسانی میلاد نوری را به زور وارد حلقهی استقلال كردند. اما ما در اشتباه هستیم. قلعهنویی همه اینها را میداند اما چون آدم رفیقبازی است دم بر نیاورد و حالا همین رفیقبازی سد محكمی شده است جلوی او.»
ـ چهارشنبه٬ 27م شهریور٬ رادیو زمانه در خبر ِ «برکناری مدیر عامل باشگاهِ استقلال» از برکناری فتحاللهزاده توسط هیئتمدیرهی باشگاه استقلال خبر میدهد. زریبافان٬ رئیس مجمع باشگاهِ استقلال٬ فتحاللهزاده را فاقدِ صلاحیت خوانده و دربارهی او میگوید:
«فتحاللهزاده به جای این که خودش را فدای تیم بزرگی مانند استقلال کند، همه چیز استقلال را فدای خودش کرد.»
– پنجشنبه٬ 28م شهریور٬ استقلال تهران در یک بازی پرگل٬ با نتیجهی 6 بر 0 در برابر استقلالِ اهواز به پیروزی میرسد. عادل فردوسیپور٬ در حین گزارش ِ بازی به نکتهی جالبی اشاره میکند: «سالِ گذشته نیز در روزهایی که تیم ِ استقلال٬ بدون داشتن ِ مدیرعامل به زمین میرفت؛ نتایج ِ بهتری کسب میکرد.» (نقل به مضمون)
– پنجشنبه٬ 28م شهریور٬ از وقایع ِ حاشیهایِ بازی استقلال تهران و استقلال اهواز٬ که خبرگزاری فارس در خبر ِ «از تشویق ِ فتحاللهزاده خبری نبود» به آنها اشاره میکند؛ دو مورد بیشتر شایان توجه است. نخست آنکه:
«امير قلعه نويي ديروز به شدت با تشويق هواداران استقلال روبرو شد. شدت اين تشويقها به خصوص پس از به ثمر رسيدن گل سوم استقلال به اوج خود رسيد.» (که این یکی با توجه به پیروزیِ تیم استقلال چندان عجیب نمینماید)
و دیگری آنکه: «در حالي كه به نظر مي رسيد علي فتح ا…زاده بين هواداران استقلال از محبوبيت ويژه اي برخوردار است، در جريان بازي شب گذشته با وجودي كه فقط يك روز از بركناري ناگهاني او از مديريت باشگاه گذشته بود، تماشاگران اين مدير را تشويق نكردند و هيچ پلاكاردي مبني بر حمايت از او در ورزشگاه وجود نداشت.» (که این یکی دیگر خیلی عجیب است!)
– تحلیل ِ این اخبار ِ درهمبرهم را (اگر نیازی به تحلیل داشته باشد البته!) بر عهدهی شما میگذارم!
پینوشت. بیخیال! خودم تحلیل هم میکنم٬ شما خسته نشید یک وقت! منظور من از این همه حرف زدن اینه که آقا جان! بیخودی به قلعهنویی گیر ندید! استقلال هر چی میکشید از همین فتلیزاده میکشید و بس! ولله به خدا!